خبرنگار فراز در بررسیهای خود متوجه شد که اکثر مردم مشکلات اقتصادی را دلیل ترک خانواده توسط مردان میدانند. آنها میگویند مشکلات تامین اقتصادی خانواده، فشار زیادی به مردان وارد کرده؛ تا آن جا که برای عدهای چارهای جز ترک خانواده نمانده است. یکی از شهروندان در این باره به فراز میگوید: «ساختار خانواده مثل قبل نیست و پیوندهای عاطفی عمیق بین اعضای خانواده کمرنگ شده است. در این شرایط دیگر انگیزهای برای مردان نمانده که در این فشار اقتصادی ادامه دهند و بار مسئولیت مدیریت خانواده رو به دوش بکشند. شاید قبلا فقط در فیلمهای آمریکایی بود که میدیدیم مردی یک دفعه خانواده خود را رها میکند و میرود، اما این پدیده در ایران کاملا جدید است.»
پدیده مادر تنها (single mom) معمولا به دلایلی مانند طلاق، فوت همسر، یا ترک خانواده از سوی پدر اتفاق میافتد. این مادران در جوامع مختلف درگیر چالشهای زیادی از جمله مشکلات اقتصادی، اجتماعی، و روانی هستند. اصلیترین مشکل مادران مجرد مشکلات مالی است، زیرا مسئولیت تامین مالی خانواده به طور کامل با آنها است. نبود حمایتهای اجتماعی میتواند فشار روانی ناشی از تنهایی در تربیت فرزندان را در این افراد تشدید کند. چالشهای این دسته از مادران در جوامع سنتی بیشتر است. نهادهای سنتی و مذهبی در این جوامع، تبعیضهای بیشتری برای این افراد به وجود میآورد.
آمار مادران تنها در جوامع غربی متفاوت است. در سالهای اخیر، نرخ مادران سرپرست خانوار بهویژه در کشورهای غربی افزایش یافته است. بر اساس آمارهای منتشرشده توسط اداره سرشماری ایالات متحده، در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۵ میلیون خانواده بهعنوان خانوادههای تکوالد شناسایی شدهاند. ۸۰ درصداز این خانوادهها توسط مادران تنها اداره میشوند. این بدان معنا است که تقریبا ۱۱ و نیم میلیون مادر تنها در آمریکا زندگی میکنند. طبق آمار دفتر ملی آمار بریتانیا، در سال ۲۰۲۱، حدود ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار خانواده تکوالد در بریتانیا وجود داشت که حدود ۸۶ درصداز این خانوادهها را مادران تنها سرپرستی میکردند. دو میلیون و ۴۰۰ هزار مادر تنها در این کشور زندگی میکنند.
در مقابل در برخی از کشورها مانند ژاپن، کرهجنوبی، دانمارک و سوئد آمار مادران تنها پایین است. بر اساس دادههای سال ۲۰۲۱، حدود ۱۳.۳ درصد از خانوادهها در ژاپن تکوالد هستند. این رقم معادل تقریباً یک میلیون و ۲۰۰ هزار خانواده تکوالد در ژاپن است که اکثراً توسط مادران سرپرستی میشوند. همچنین حدود ۸.۵ درصد از خانوادهها در کره جنوبی تکوالد هستند. در سوئد، آمارها نشان میدهد که حدود ۱۹ درصد از خانوادهها تکوالد هستند. بیشتر این خانوادهها نیز توسط مادران تنها اداره میشوند. ترکیبی از عوامل فرهنگی، نظامهای حمایتی، آموزش، و ساختار اجتماعی در این کشورها به کاهش آمار مادران تنها کمک کرده است. در این کشورها تمرکز اصلی بر حمایت از بنیانهای خانواده است. این حمایتها یا از سمت دولت انجام میشود و یا ساختارهای سنتی خانوادههای گسترده جبرانکننده فشارهای روانی و اجتماعی تربیت فرزندان هستند.
مادران تنها یا زنان سرپرست خانوار یکی از گروههای آسیبپذیر در جامعه ایران هستند. اگرچه آمارهای دقیقی درباره تعداد آنها در دسترس نیست، اما گزارشهای موجود نشان میدهند که تعداد آنها در حال افزایش است. موضوع ترک خانواده توسط مردان، که رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به آن اشاره کرده، یکی از پدیدههای مهم و نگرانکننده اجتماعی است. این پدیده میتواند به دلایل مختلفی از جمله فشارهای اقتصادی، ناتوانی در تأمین هزینههای زندگی، و احساس بیکفایتی در نقش سرپرست خانواده اتفاق بیفتد. این شرایط میتواند منجر به نارضایتی از زندگی، بروز اختلالات روانی و در نهایت تصمیم به ترک خانواده توسط مردان شود. در جوامعی که از مردان انتظار میرود تأمینکننده اصلی خانواده باشند، ناتوانی در برآوردن این انتظارات به کاهش عزتنفس و احساس شکست در نقش اجتماعی و خانوادگی میرسد. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی اشاره کرده است که ترک خانواده توسط مردان با افزایش جرم و جنایت در طبقه متوسط همراه شده است. این پدیده ممکن است به دلیل افزایش مشکلات روانی و اجتماعی مرتبط با فشارهای مالی و اجتماعی در طبقه متوسط رخ دهد، که به رفتارهای پرخطر و ناهنجاریهای اجتماعی مانند جرم و جنایت میانجامد.
«علیرضا شریفی یزدی»، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی، در این باره به فراز میگوید: «متاسفانه یک موج جدیدی در جامعه مخصوصا در میان مردانی که چند سالی از ازدواجشان گذشته و فرزند دارند، ایجاد شدهاست. این افراد به مقطعی در زندگی خود رسیدهاند که هزینهها از درآمدشان سبقت گرفته است. بسیاری از این افراد در دهه پنجم زندگی خود به سر میبرند. اولین آسیبی که جامعه از این پدیده میبیند، افزایش آمار خانوادههای گسسته در ایران است. پدیده مادران تنها نیز تبعاتی برای جامعه و افراد دارد؛ اولا به لحاظ فردی، خانمی که همسر او زندگی را رها کرده، با موجی از مشکلات و معضلات اقتصادی رو به رو میشود که تنهایی توانایی مدیریت کردن آنها را ندارد. دوم برای تامین نیازهای زندگی این افراد مجبور میشوند که بیش از حد کار کنند و این نوع از کار کردن باعث میشود که نقش والدگری دچار مشکل شود و فرزندان به شکل مناسبی تربیت نشوند. از نظر اجتماعی، چنین پدیدههایی توان بازسازی خانواده در جامعه را کم و شانس ازدواج مجدد چنین افرادی به شدت کاهش پیدا میکند. به طور طبیعی مادر تنها وقتی که میخواهد فرزند تربیت کند مخصوصا اگر فرزند پسر باشد درگیر مشکلات زیادی خواهد بود. زیرا الگوسازی و الگوبرداری مردانهای که نیاز است یک پسر در یک بستر طبیعی درون خانواده از پدر داشته باشد، وجود ندارد و تربیت بسیار زنانه میشود. امروز ما با این پدیده در جامعه مواجه هستیم و تربیت بیش از حد زنانه باعث میشود که پسران آمادگی لازم برای ایفای نقش جنسیتی خود را در جامعه از دست بدهند.»
او در آخر میگوید: «واقعیتهای اجتماعی کشور و مطالعات اکتشافی نشان میدهند اصلیترین عامل ترک زندگی توسط مردان مسئله ناتوانی آنها در پاسخگویی به نیازهای اقتصادی است. تغییرالگوهای جنسیتی میتواند در این پدیدهها نقشآفرین باشد، اما عامل اصلی و اولویت دار نیست. بر اساس مطالعاتی که تا امروز در سطح کشور انجام گرفته است، اصلیترین علت ترک خانواده این نیست که اقتدار مردانه به دلیل کار کردن زنان از بین رفته است. بلکه به این دلیل است که مردان از تامین نیازهای اولیه زندگی ناتوان هستند و احساس تحقیر، سرزنش و فشار را تحمل میکنند و بعد از مدتی به سراغ پاک کردن کل صورت مسئله میروند.»
ترک خانواده توسط مردان، پدیدهای جدید و نگرانکننده برای جامعه ایران است؛ گسترش مادران تنها در آینده میتواند به چالشی جدی برای جامعه ایرانی تبدیل شود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟